27- نوروز 92
نوروز پارسال ، امیر پرهام جون ، نوزاد بود . نوروزی که برای ما، با سالهای قبل فرق داشت و نوروز امسال متفاوت تر از سالها قبل:امیر پرهام جون راه می ره و شده همه زندگی ما. امسال ما هم نوروز را در خانهء جدید بودیم. با اعتقاد مادر جون سال تحویل را هر که در خونه خودش باید باشه. از صبح من و مادر جون رفته بودیم و عیدی می خریدیم. ظهر مامان امیر پرهام جون ، کله پاچه گذاشته بود و نهار رو خوردیم و زود به خونه خودمون اومدیم و یک ربع بعدش که سال تحویل شد(ساعت 14و31دقیقه و 56ثانیه) امیر پرهام جون و مامان و بابا به دیدن مادر جون و به طبع من اومدند. مادر جون عیدی امیر پرهام جون رو که از یکماه پیش خریده بود از طرف من و خودش بهش داد: دو دست بلوز...