امیر پرهام امیر پرهام ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

ʚϊɞ ღ ʚϊɞ امیر پرهام و پرنیا ʚϊɞ ღ ʚϊɞ

25- دومین جشن تولد یکسالگی

دومین جشن تولد در رو جمعه سیزدهم بهمن ماه 1391 بابا و مامان امیر پرهام جون ، یه جشن تولد دیگه خونهء مادرِ مامان امیر پرهام جون گرفتند. کیکش رو من و مامانش و امیر پرهام جون رفتیم و سفارش دادیم . بابا و مادر جون هم رفتند میوه و وسایل نهار گرفتند و شب جمعه و روز جمعه هم مادر جون و مامانش نهار رو درست کردند و آخر سر صبح جمعه به خونه عزیز که مادر بزرگ پرهام جون هست بردند. سه تا خاله هاش و دوتا دائی هاش، در جشن بودند . که صد هزار و خُرده ای تومان بهش کادو دادند. آخه چرا کادو نگرفتند؟  خُب این پولها رو مامان و بابا بر می دارند دیگه نمی دن. ولی اگه اسباب بازی یا لباس یا یه کادوئی بود اونوقت هم عکسش اینجا بود و یادگاری می موند و هم با...
23 اسفند 1391

24- تولد رها ، دختر همکار بابا

امروز پرهام و مامانش به جشن تولد رها جون رفتند . ظاهرا" خیلی شلوغ بوده و مامانش از ترس اینکه پرهام جون زیر دست و پا لگد نشه ، همه اش بغلش کرده بود . عکس کمی گرفته چون نتونسته . اون چند تا هم پرهام خوب نیفتاده و همه اش فرار می کرده که البته بیشترش هم توی اتاقی غیر از اتاق جشن بوده. با اینحال چند تا عکس می زارم. رها جون در اتاق خودش : پرنیان ، رها ، پرهام در اتاق شخصی رها جون: جمعه 6/11/91 ...
6 بهمن 1391

23- جشن تولد یکسالگی

دیشب-چهارشنبه چهارم بهمن ماه-مهمانی داشتیم و خانواده مادر جون به جشن تولد پرهام کوچولو اومده بودند. پرهام جون ، خیلی خوش اخلاق بود . شام جوجه برستد بود و سالاد و نوشابه و میوه و از همه مهمتر کیک تولد هم بود . شایان جون همه بادکنکها رو باد کرد و بچه ها کلی شادی کردند. مهمانی خیلی خوبی بود و به همه هم خیلی خوش گذشت . براش یه اسب دو کاره گرفته بودم که با مادر جون به پرهام جون هدیه دادیم . خانواده خاله بزرگه یه ماشین باری خیلی بزرگ براش آورده بودند که پرهام جون از هردو هدیه کلی خوشش اومد . دوقلوها هم لباس آورده بودند که خیلی هم خوشگل بود . مامان خانم و دائی رضا هم هر کدوم 50 هزارتومان پول دادند . دائی ...
6 بهمن 1391
1