امیر پرهام امیر پرهام ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

ʚϊɞ ღ ʚϊɞ امیر پرهام و پرنیا ʚϊɞ ღ ʚϊɞ

20- شب یلدا و سالگرد ازدواج مامان و بابای پرهام جون

1391/11/6 1:39
نویسنده : عمه جون
518 بازدید
اشتراک گذاری

پنج شنبه 30/9/91 شب یلدا و سالگرد حنابندان مامان و بابای امیر پرهام جون بود. طبق معمول هر سال، خونه مامان خانم دعوت داشتیم. شام خوشمزه ای خوردیم : برنج و مرغ ، سوپ ، ژله چند رنگ ، نوشیدنی و مخلفات دیگه. پرهام کوچولو سوپ و ژله خورد . جیگرش رو برم که توی جمع از همه کوچکتر بود و وقتی نگاهش می کردم در مقابل بچه ها ، خیلی کوچولوتر شده بود . بهش می گفتم خودتو لوس کن زود لباشو غنچه می کرد و صورتش رو جمع می کرد. وای که چقدر خوشمزه می شه.

بعد شام هم هندوانه و آجیل شیرین و باسلوق و انار دون شده که مامان خانم یه کاسه بزرگ درست کرده بود و با وجودیکه همه خوردند باز هم کلی توی کاسه مونده بود.

دختر خاله هم دو تا جعبه کیک گرفته بود و توی یخچال گذاشته بود و ما رو خون به جیگر کرد و نمی گفت که چیه . آخرش بعد از شام، کیکها رو آورد. برای متولدین آذر تولد گرفته بود : داداشش 14 آذر ، زن داداشش 4 آذر و من 24 آذر .کیک کوچیکه مخصوص من بود که اسمم رو روش نوشته بود و تولدم رو تبریک گفته بود .شمع هم گذاشته بود. کلی هم کادو داد . بعد هم دائی احسان ازمون عکس گرفت و رقصیدیم و شادی کردیم .

سر شام از حنابندان سال 86 یاد کردیم که هندونه و چیزای دیگه درست کردیم و به خونه عروس رفتیم .

روز جمعه ، اول دیماه ، هم سالگرد عروسی بود که مامان پرهام جون پیتزای خوشمزه درست کرد و بابا و مادر جون هم شیرینی خوشمزه گرفتند که یه جشن پنج نفره گرفتیم . خلاصه این دو روز که جشن بود همه اش خوردیم طوریکه در حال انفجار بودیم. به قول زمان دانشجوی ام ، خودکشی کردیم .

این شب یلدا ، اولین شب یلدای پرهام کوچولو بود. امیدوارم که صد و بیست یلدای دیگه زنده باشی عزیز کوچولوی من ، آمین .

یکشنبه 3/10/91

هندوانه و انار دون شده مامان خانم :

هندوانه و انار شب یلدا

پرهام کوچولوی عسلی

چی شده ناز ناز من ؟:

پرهام کوچولوی دلبر

پرهام کوچولو بغل عمه جون خجالت:

پرهام کوچولو بغل عمه جون

پرهام کوچولو با دوقلوهای خوشمزه :

پرهام کوچولوها و دوقلوها

چه پسر خوشمزه ای ، چرا دلخوری عمه جون؟

پرهام کوچولوها

پرهام کوچولو

چه انار خوشگل و خوشمزه ای:

انار شب یلدا

از فانتزیهای اون شب بود : دوقلو بزرگه از دائی اش پرسید : این چیه ؟ دائی اش جواب داد : باسلوق . دوباره پرسید : فامیلیش چیه ؟ دائی اش جواب داد : فامیلی نداره . خنده

پیامک های شب یلدا:

پاییز ثانیه ثانیه سپری می شود،یادت نرود اینجا کسی هست که به اندازه تمام برگهای رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد ...!  >> دختر خاله

پاییز ثانیه ثانیه سپری می شود،یادت نرود اینجا کسی هست که به اندازه تمام برگهای رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد، عمرت یلدائی،دلت دریایی،روزگارت بهاری.. >> دوستم لیلا ب.

سفیدی برف را برای روحت، سرخی انار را برای قلبت، شیرینی هندوانه را برای عشقت و بلندی یلدار را برای زندگی قشنگت آروزمندم.پیشاپیش یلدا مبارک >> همکار سابق م گ.  وَ  م.د.  وَ نسرین

هندونه رویاهایتان شیرین، انار موفقیتهایتان پر دانه، پسته خاطراتان خندان، قصه زندگیتان خوش و عمرتان چون یلدا بلند باد. >> همکار سابق م.ق.ک.

بوس بوث بوs بوص بو3 بوc تنوع از ما انتخاب از شما . پیش فروش ماچهای یلدا آغاز شد ... یلداتون پیشاپیش مبارک >> همکار سابق م.د.

اندوهت را به برگها بسپار! واپسین روزهای پاییزت بخیر، دوست چهار فصل من! *شب چله پیشاپیش خجسته باد* >> نازنین

هر چه از روشنی و سرخی داریم ، برداریم کنار هم بنشینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها، یلدایتان رویایی، روزهایتان پر فروغ، شبهایتان ستاره باران. با آرزوی شادکامی ، یلدا مبارک . اکرم

*انار بیار دون کنم، غماتو بیار دون کنم، هندونه بیار قاچ کنم، لپتو بیار ماچ کنم، بخند تا من حال کنم* عزیزم یلدات مبارک >> همکار سابق ن.پ.

دو قدم مانده به رقصیدن برف/ یک نفس مانده به سرما و به یخ/ چشم در چشم زمستانی دگر/ تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان، یک سبد عشق پر از عاطفه دارم، همه تقدیم شما، یلدا مبارک >> دختر خاله

محفل آریایی تان طلائی، دلهایتان دریایی، شادیهایتان یلدائی، مبارک باد این شب اهورایی >> همکار سابق م.ج.

شب که می آید و می کوبد و پشت در را    به خودم می گویم   اگر از خواب شب یلدا  ما برخیزیم  اگر از خواب بلند یلدا برخیزیم  ما همین فردا کاری خواهیم کرد  کاری کارستان  (خسرو گلسرخی) یلدا خجسته >> دائی بزرگه

منهم که در جواب پیامکها ، اونایی که به دستم رسید می فرستادم نیشخند اینم یه پیامک دیگه که انگار گله می کنه چرا شب یلدا یادش نکردم :

امشب به رسم معرفت یادی ز یاران می کنم * در غربت تاریک و سرد از غم شکایت می کنم * امشب وجودم خسته است از سردی دلهای سرد * آیا منم در یاد تو هستم در این شبهای سر! >> پری 

اینهم کادوهایی که دختر خاله ام برام گرفته بود :

کادوهای دریافتی عمه از دخترخاله

 تاریخ دقیق

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

صبا خاله
17 آذر 92 11:00
سلام عمه خانم خواستم بگم خیلی عمه مهربون و خوبی هستی
عمه جون
پاسخ
مرسی خاله . شما هم مهربونی .