8- روز جهانی کودک
به مغازه اسباب بازی فروشی رفتم تا برای پرهام کوچولو هدیه بخرم . نمی دونم چقدر ، ولی زمان زیادی بود که اونجا بودم تا اسباب بازی مورد نظرم رو گرفتم . فروشنده می گفت خسته شده خب منم خسته شده بودم ، نمی شه که یه چیز به درد نخور بگیرم براش آخر گرفتم و خونه اومدم . بهش دادم از طرف خودم و بابا و مامان و مادر جون . هر چند که فقط دو دقیقه اول بهش نگاه کرد
امیر پرهام عزیزم روزت مبارک جیگر طلا . بوس س س
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی