امیر پرهام امیر پرهام ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

ʚϊɞ ღ ʚϊɞ امیر پرهام و پرنیا ʚϊɞ ღ ʚϊɞ

37- 13 بدر

1393/1/14 21:54
نویسنده : عمه جون
548 بازدید
اشتراک گذاری

13 بدر 93 ، اولین سیزده بدر پرنیا جون و سومین سیزده بدر امیر پرهام جون بود. به باغ دائی رضا رفتیم. دائی رضا همه را مهمان کرده بود و جوجه درست کردند و آش رشته و دویماج و کاهو-سکنجبین و تخمه و ... خلاصه فقط بایدمی خوردیم. امیر پرهام جون رو بردم تا کمی قدم بزنیم. گوسفندها رو از دور دید و براشون بدو بدو می کرد تا بهشون برسه. راه زیاد بود. خلاصه یه گله گوسفند رو دید ولی موقع برگشت دیگه خسته شد و از بغل عمه جون پائین نمی اومد.

دائی احسان دوتا بادکنک آبی به پرهام جون داد. که پرهام جون می رفت و به دائی احسان می گفت : می ره . یعنی بادش داره خالی می شه. کلی از دستش خندیدیم. دائی احسان هم کلی خوشحال بود که دیگه پرهام جون ازش نمی ترسه. کلی هم براش تنقلات خرید.

خلاصه امیر پرهام جون حسابی بازی کرد و آتیش بازی هم کرد و آخر خوابید.

پرنیا جون هم ساکت بود و هر کی باهاش حرف می زد براش می خندید که کلی دل همه رو برد.

پسندها (1)

نظرات (0)