امیر پرهام امیر پرهام ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

ʚϊɞ ღ ʚϊɞ امیر پرهام و پرنیا ʚϊɞ ღ ʚϊɞ

36- نوروز 1393

1392/12/29 18:16
نویسنده : عمه جون
372 بازدید
اشتراک گذاری

امسال اولین بهار پرنیا جون و سومین بهار امیر پرهام جون هست. الآن هم شیراز هستند. از دیروز صبح رفتند و عمه جون رو نبردند. هی روزگار که وفا نداره زبان حتماً بهشون خوش می گذره و عکسای زیادی هم می گیرند و همچنان هم عکسا پیش بابا محفوظ می مونه مثل بقیه عکسا!

این روزا امیر پرهام جون جمله گفتن رو یاد گرفته و خیلی هم قشنگ حرف می زنه طوری که آدم دلش می خواد بخوردش. شیطون هم شده . یه گلدون توی اتاق داریم که می ره و می آد و برگاشو می کَنه، وقتی بهش می گیم گناه داره، اونوقت دست می زنه و می گه نازی نازی. یک بلائی شده.

پرنیا جون هم حسابی دلبری می کنه. چند روز پیش که از بغلم زمین گذاشته بودمش، شروع کرد به نق زدن. مامانش بغلش کرد و روی پاش گذاشت، باز هم نق زد و به عمه جون نگاه می کرد. اومد بهش شیر بده ولی باز نخورد و سرش رو بلند می کرد و نگاه می کرد. آخر معلوم شد که می خواد بره بغل عمه جونش. چه دلبری می کنه. عمه هم که یه دل گنجشکی داره این دوتا هم هی دلشو می برند قلب 

تا دو ساعت دیگه سال رو تحویل می گیریم. به امید اون بالائی، سال جدید، سال خوب و پر خیر و برکتی برای این دوتا فرشته کوچولو و خانواده هامون هست.

پنج شنبه 29/12/1392

پسندها (1)

نظرات (0)