16- تولد دختر همکار بابای پرهام عسلی
جمعه 19/8/91 تولد پرنیان جون بود . البته من توی جشن نبودم ولی عکساشو گرفتم تا توی وبلاگ بزارم .
امیر پرهام -پرنیان -امیرعلی -رها - بچه های همکارهای بابایی
نور توی چشاشون افتاده
امروز امیر پرهام ، سیم شارژ موبایل باباشو برداشته بود و روی مبل رفته بود که دیدمش بطرف پریز برق می بره . پسر باهوش من .
با مادر جون نهار می خوردم و پرهام هم بغلم بود . بهش ماست می دادم . آخه خیلی دوست داره . گاهی که دیر می شد می گفت : من من من . منهم باهاش تکرار می کردم و قهقه می زد و تکرار می کرد .
امیر پرهام، گل زیاد دوست داره . مادر جون بهش یاد داده که بگه گل . پرهام هم لباشو غنچه می کنه و می گه : گل . به باباش می گم اینو باید بفرستی بره هلند تا پرورش گل داشته باشه . باباش می گه : تازه اومدیم که .
سه شنبه 30/8/91
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی