13- اخلاق و روحیات امیر پرهام عزیز ما
امیر پرهام خوشمل ما ، ویژگیهایی داره که برای من قابل تامل و منحصر به فرده .
پرهام جون ، نگاه معنی دار و ثابتی داره . مادر جون می گه هر وقت تمیزش می کنم یا غذاشو می دم ، بر می گرده و به من نگاه می کنه. انگار می خواد تشکر کنه . یکبار هم خودم دیدم که وقتی مادر جون می خواست بشوردش ، آب یه کمی داغ بود . اصلا" گریه نکرد ولی برگشت نگاهی به مادر جون کرد که من از تعجب خشکم زد . البته خیلی وقتها هم پیش اومده که گریه کرده ها .
وقتی ما همه جمع هستیم یعنی من و مامان و بابا و مادر جون ، امیر پرهام خیلی خوشحاله و همه اش شادی می کنه و با هر چیز کوچکی می خنده . حتی گاهی به حالتهای ما که می خواهیم بخندونیمش ، به زور هم شده می خنده ، هر چند که براش خنده دار نباشه .
هر چیزی رو که برای اولین بار تجربه می کنه ، براش جالبه و ازش استقبال می کنه . مثل طعم غذا ، مکان جدید ، آدمای جدید .
مهمانی و جمع آشنایان رو دوست داره . هر چند که اولش غریبی کنه . ولی زود آشنا می شه و با همه کنار می آد .
عاشق بچه هاست . هر چقدر کوچکتر بیشتر .
فوق العاده مهربانه . وقتی از سر کار می آم با لبخند قشنگش و دست و پا زدنش ، خستگی رو از تنم در می آره . وای از اون روزی که بیام خواب باشه ، حسابی حالم گرفته می شه .
وقتی از خواب بیدار می شه ، لبخند می زنه . مگر بدخواب شده باشه که خیلی کم پیش می آد .
خوش اخلاق و آرامه . الکی گریه نمی کنه . اگه گریه کنه حتما" چیزیش شده وگرنه اصلا" اهل بهانه گرفتن بیخودی نیست .
جنب و جوش زیادی داره . همه اش می خواد راه بره و تحرک داشته باشه . خداکنه زودتر هم راه بیفته تا انرژی اش رو بتونه خالی کنه .
فکر کنم بزرگتر که بشه شیطون حسابی بشه . ولی باهوش و حواس جمع .