41- نقاشی
مداد شمعی و دفتر نقاشی امیر پرهام جون که همه صفحاتش رو نقاشی کشیده :
مار می کشه و سر هم می زاره و می گه می خواد عمه جون رو بخوره ، عمه جون هم می ترسه و پرهام جون می گه: فرار کن. قابل توجه که عمه جون برای اینکه پرهام جون رو به نقاشی تشویق کنه،کشیدن مار رو بهش یاد داد چون راحت کشیده می شد:
ستاره های خوشگل کوچولو که پرهام جون خودش یاد گرفته و با دقت و تمرکز نقاشی شون می کنه:
بخاطر اینکه پرهام جون خوب نقاشی کشیده، عمه جون براش جایزه گرفته: یه دفتر نقاشی با پاستیل 12 رنگ، که پرهام جون کلی خوشش اومد و خوشحال شد:
اولین نقاشی که توی دفتر جدیدش با ذوق زیاد کشید. گفت این ستاره است و اینهم دنبالشه. در حالیکه ما تا بحال درمورد ستاره دنباله دار باهاش صحبت نکرده بودیم. خودش کشف کرده:
گل کشیده با ساقه بلند، با تاکید امیر پرهام جون مبنی بر اینکه این ساقه، مار نیستا:
جایزه عمه جون بخاطر نقاشی خوب امیر پرهام جون: یک کوله پشتی خرگوشی:
امیر پرهام جون در نمایشگاه کودک و سرگرمی در حال کشیدن نقاشی با بچه های دیگه. سرما هم خورده و اینجا در حال عطسه کردنه:
امیر پرهام جون در حالیکه کوله پشتی رو انداخته:
اینا هم نقاشیهای مامان و بابا و عمه جون و عمو حسین
یه همچین استادایی داره امیر پرهام جون